به گزارش خبرگزاری مهر، مجمع ناشران انقلاب اسلامی نهمین نشست «طعم کتاب» را عصر روز سهشنبه ۲۸ تیر با محوریت نقد و بررسی کتاب «ر» برگزار کرد.
این مراسم با حضور مریم برادران نویسنده کتاب و جواد کلاتهعربی به عنوان منتقد، در مؤسسه خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد.
در ابتدای برنامه مریم برادران کتاب «ر» را اثری در ژانر مستندنگاری معرفی کرد و گفت: سوژه این کتاب شهید مجید منتظری ملقب به رسول حیدری است. من قبل از اینکه نوشتن درباره این شهید بزرگوار را شروع کنم، همانطور که در مقدمه کتاب هم گفتم، از طریق خانواده با این شهید آشنا شدم. اتفاقات سال ۸۸ بود که دغدغه من را بیشتر کرد که درباره ویژگیهای آدمهایی که در حوزه اطلاعات کار میکنند چیست. شاید بتوان گفت که بسیاری از اطلاعاتی که در کتاب آمده است سوالات ذهنی خودم بوده که در این مسیر به پاسخ آن رسیدهام.
جواد کلاتهعربی صحبتهای خود را با تشکر از مقدمه مفصل و صادقانهای که نویسنده در کتاب آورده است آغاز کرد و گفت: در واقع خانم برادران در مقدمه کتاب، نگاهشان، رویکردشان و نحوه کارشان را توضیح دادهاند. به نظر من این مهمترین حرکتی است که ما میتوانیم در کتابهایمان انجام دهیم. چرا که بسیاری از زیرعناوینی که در برخی از کتابها ارائه میشود، عناوین دقیقی نیست. پس در مقدمه بهتر است بگوییم چه کار کردهایم که خانم برادران این کار را انجام دادهاند و تکلیف مخاطب را مشخص کرده که با چه کتابی روبهرو است. پس مقدمه خوب و صادقانه کتاب جزو نقاط قوت این کتاب است.
کلاته در پاسخ به سوال مجری نشست که درباره نسبت بین نویسنده و کتاب و شخصیتهایش مطرح شد بیان داشت: من این نسبت را در خلال بررسی محتوا میبینم. هر کسی میتواند به موضوعی علاقهمند باشد و در آن موضوع کار کند؛ اما از دو منظر میتوان به کتاب "ر" نگاه کرد؛ یکی علاقه خانم برادران به شخصیت رسول حیدری بعد از دست نوشتهها و نامههایی که از ایشان میبینند و دوم تعیین استراتژی برای نوشتن کتاب. رسول حیدری برای خانم برادران موضوع جذابی است و بعد برای نوشتنش استراتژی تعیین کردند و آن را اینگونه در مقدمه بیان میکنند که: «این کتاب نگاه انسانی به رسول است». به نظر بنده این نگاه یکی از اشکالات کتاب است. در واقع بهصورت کلی یکی از نگاههایی که وجود دارد و عمدتاً محل آسیب است همین نگاه است که ما با پیش زمینه ذهنی به جنگ به سراغ این جور آدمها میرویم. یعنی ما به اعتبار جنگ و دفاع مقدس به سراغ این آدمها میرویم ولی دفاع مقدس و جنگ را از زندگی این افراد حذف میکنیم؟ این مختص این کتاب نیست و این رویکردی است که در برخی نویسندگان و ناشران وجود دارد. در حالی که این جنگ است که نبوغ افراد را نشان میدهد. این جنگ است که باعث بروز و ظهور افراد و رفتارهایشان شده است. پس چرا ما گاهی این مسئله را نادیده میگیریم؟ آنچه من میخواهم بگویم این است که ما حق نداریم بخشی از شخصیت را از روایت زندگیاش حذف کنیم. شاید نتوان همه زندگی افراد را روایت کنیم ولی حق مخاطب است که وقتی کتاب رسول حیدری را دستش میگیرد با یک روایت کامل مواجه شود. ما در کتاب زندگی یک شخص باید هندسه شخصی یک فرد را نشان دهیم.
مریم برادران در پاسخ به سوال مجری مبنی بر دلیل انتخاب نوع زاویه دید افزود: من در همه کارهایم با سوالات ذهنی خودم سراغ مخاطب میروم و اگر احساس کنم پاسخهای به دست آمده برای دیگران مفید باشد، آن را برای دیگران هم روایت میکنم. من معتقدم کسی که از دیگری برای جامعهاش روایت میکند، قطعاً باید طرح و دلیلی داشته باشد و مخاطب این حس را بکند که میتواند از او بیاموزد و از این زندگی بهره بگیرد. هر روایتگر و نویسندهای این حق را دارد که انتخاب کند. نکته بعدی اینکه من جنگ را بلد نیستم و شاید علاقهای هم نداشته باشم به آنچه در جبهه میگذرد. البته نشانههایی از شجاعت رسول را در این کتاب آوردهام تا مخاطب ببینید چنین آدمی در موقعیتهای مختلف چگونه رفتار میکند. آنچه که من آوردم، این است که چه چیزی باعث میشود رسول، رسول بوسنی شود. اینکه چرا این آدم در چنین زمانی این انتخاب را میکند.
برادران با پذیرش انتقادات وارده گفت: برای من مریم برادران به عنوان راوی، سوالی در موضوع رفتارهای شخصیت در منطقه جنگی ایجاد نشده. البته هیچ کاری هم بدون عیب نیست. انتقادات وارده را هم میپذیرم اما این انتخاب من برای ورود به این موضوع بوده. من در کارهای دیگر هم حتماً با سوال وارد خواهم شد.
نویسنده کتاب «ر» در پاسخ به سوالی که درباره انتخاب زاویه روایت مطرح شد گفت: با توجه به محدودیتهایی که در پژوهش این اثر وجود داشت و از طرفی رسول بوسنی برای من مسئله بود، روایت سوم شخص را انتخاب کردم که جای مانور بیشتری دارد. من مشاهداتی هم داشتم که فکر میکنم روایت سوم شخص برای بیانشان کمک بیشتری میکرد.
جواد کلاته ضمن پذیرش اینکه هرکسی حق دارد از زاویه دید خودش به یک موضوع نگاه کند گفت: مسئله اصلی کم و کیف روایت است. بحث کم و کیف نگاه شخصی ما است. ما باید در نگاهمان مسئله شخصیتمان را کشف کنیم. یافتن پاسخ به سوال نویسنده مهم است ولی مسئله بنده این است که ما نباید شخصیت را دستکاری کنیم. مسئله این است که قالبهایی که خودش از پیش دارد محور قرار گیرد و آیا باید شخصیت را در آن قالبها قرار دهیم یا اینکه بگردیم قالب آن شخصیت را پیدا کنیم. من احساسم این است که سوالات شما همان قالبهایی است که رسول حیدری را در آن قرار دادهاید. قالبهای ذهنی ما مهم است یا کشف قالبهای ذهنی شخصیت؟
نویسنده کتاب «ماجرای عجیب یک جشن تولد» با طرح این پرسش که چرا روایت انسانی را نسبت به روایت جنگی مرجح دانستید، اظهار داشت: آنچه برای مخاطب صادق است، جذابیت نوع روایت انسانی است، نه اهمیت آن. اینجا مخاطب عام ما نگاهش به جذابیت است. من دنبال خاطراتی میگشتم که شجاعتی را که همه درباره رسول اذعان دارند، به تصویر کشیده باشد ولی چنین خاطراتی را نیافتم. البته ما قرار نیست جنگ را روایت کنیم؛ اما نیاز است تا آن قدری از روایت به جنگ اختصاص داده شود که تواناییهای آدمی که اصلاً به این ویژگی قائم است و در آن حوزه معروف است دیده شود.
کلاته در پاسخ به انتخاب زاویه دید راوی گفت: روایت سوم شخص انتخاب منطقی بوده است و استفاده از نقلقولهای مستقیم نیز از کارهای خوبی است که انجام شده است؛ ولی به دو شکل روایت شده که نمیدانم به چه دلیلی متفاوت است. گاهی این نقل و قولها از مسیر خارج شده است و انسجام خاطره را هم از بین میبرد. جدا از اینها، متوجه نشدم منطق فصلبندی کتاب چیست و چرا فصل دانشگاه در بخش دوم کتاب مطرح شده است. این را هم بگویم که استفاده از تصاویر نیز بسیار خوب است و کتاب را تکمیل کرده است.
در پاسخ به نقدهای مطرحشده، مریم برادران با بیان حضور جدی خود در حوزه روایتگری خاطرنشان کرد: من هرگز رسول حیدری را در قالب نریختم تا خودم را مطرح کنم. برایم مهم است که کار من اعتباریابی داشته باشد. اگر چیزی را نوشتم و منتشر شده، دغدغه ویژه من درباره آن موضوع بوده است. من آدمها را به اسم خودم قالب نمیزنم. من در تعریف شخصیت سعی میکنم آن آدم خودش باشد و به همین دلیل است که من اعتباریابی میکنم. یکی از ملاکهایی که در نوشتن به آن توجه دارم، تأیید متن توسط افرادی است که آن شخصیت را میشناسند. در آخرین جلسه قبل از انتشار در جلسهای که شخصیتهای آگاه حضور داشتند این کتاب بررسی شد و برخی از افراد ملاحظاتی داشتند که مطرح شد و گاهی میگفتند ممکن است چاپ نشود. این را گفتم که بگویم این حساسیت را دارم که کار قالب نخورده باشد. بین مستندنگاری صرف و روایت فاصله وجود دارد. من مستندنگاری نکردم. من سعی کردم آنچه که از رسول حیدری فهمیدم به دیگران معرفی کنم. در واقع من رسول را روایت کردم. خیلی از افرادی که کتاب را خواندند و با شخصیت رسول آشنا بودند، گفتند: این همان رسول است. تو رسول ساختی. جذابیت جزو لاینفک ادبیات است. اگر کسی انقدر بخواهد یک کار را خطی، با ظرایف مستند بنویسد و به طراحی و جذابیت متن فکر نکند، بهتر است ننویسد. ما اگر از جذابیت استفاده نکردیم، عمر خود و وقت مخاطب را تلف کردهایم؛ اما در عین حال جذابیت نباید بهگونهای باشد که به متن ضربه بزند. نقطه مشترک همه انسانها همین ویژگیهای انسانی است که من انتخابشان کردم و نمیدانم این را میتوان نقص کتاب دانست یا نه. من حتی برای اینکه این کتاب را چه نشری منتشر کند هم انتخاب کردم. تمام برنامههایی که برای این کتاب برگزار شد جلسات نقد و بررسی کتاب بوده و نه جلسات رمان پاره کردن. من باز هم میگویم که جنگ را بلد نیستم و اصلاً نمیفهمم ولی با این حال یک مصاحبه ویژه با سردار نقدی داشتم که شاید هر کسی نتواند در این باره با ایشان مصاحبه کند ولی شاید از آن مصاحبه هم زیاد استفاده نکردم. بنده مصاحبه را به فردی دادم و به جایش تصاویری گرفتم که به کمک کتاب بیاید. جا دارد من از ناشر هم تشکر کنم که شامل یک تیم حرفهای و خوبی است. این اثر از طریق رسمی یعنی ایمیل انتشارات آرما به دستشان رسید و بعد گفتوگو حول آن انجام شد و من توقعاتم را گفتم و آنها هم پذیرفتند و با اینکه در برخی موارد هزینههای بیشتری را متحمل شدند ولی همراهی کاملی با بنده داشتند.
نظر شما